فارسی: Open Bible Stories

Updated ? hours ago # views See on DCS

۱۱. عید پِسَخ

Image

خدا به فرعون اخطار داد که اگر اجازه ندهد اسرائیلیان بروند، تمام نخست زاده های مُذَکَّر انسان و حیوان در مصر خواهند مرد. زمانی که فرعون این را شنید، باز هم باور نکرد و از اطاعت خدا امتناع نمود.

Image

خدا راهی برای نجات پسر نخست زادۀ هرکسی که به او ایمان داشت، مهیّا نمود. هر خانواده ای باید برّه ای بی عیب را انتخاب می کرد و می کُشت.

Image

خدا به بنی اسرائیل فرمود تا مقداری از خون برّه را روی سَردَر و دو طرف دَرِ خانه هایشان بمالند و همچنین باید گوشت آن را بریان می کردند و با نان فَطیر (نان بدون خمیرمایه) به سرعت می خوردند. خدا همچنین به آنان امر فرمود تا آماده شوند که بعد از خوردن، مصر را ترک کنند .

Image

اسرائیلیان هرآنچه را خدا از آن ها خواسته بود دقیقاً انجام دادند. در نیمۀ همان شب، خدا از مصر عبور کرد و تمام پسران ارشد مصریان را از بین برد.

Image

همۀ خانه های اسرائیلی نشان خون را بر کنار درهایشان داشتند، بنابراین خدا از آن خانه ها می گذشت. کسانی که در آن خانه ها حضور داشتند، به خاطر خون برّه در امان بودند.

Image

امّا مصری ها نه به خداوند ایمان داشتند و نه از فرمان های او پیروی می کردند. بنابراین، خدا همۀ نخست زاده های پسر مصریان را کشت.

Image

از پسر ارشد فرعون گرفته تا پسر ارشد غلامی که در زندان بود، همه مردند. بسیاری از مردم مصر به سبب اندوه فراوان خود گریه و زاری می کردند.

Image

فرعون در همان شب، موسی و هارون را فرا خواند و گفت، "قوم اسرائیل را برداشته و فوراً از مصر بیرون بروید." مصریان نیز به آنها اصرار کردند که هرچه زودتر، آن سرزمین را ترک کنند.

داستانی برگرفته از کتاب مقدّس: کتاب خروج، ١:١١ - ٣٢:١٢